تنهایی
|
|
اگر از لحظه ها سرد این تاریکی غمناک
گذر کردی
نسیم دستهایت را چوان پیغمبران
بشارت ده به این یخ کرده ی بوران تنهایی
دو مژگان چتر در راهت
و پاسخگوست این قندیل های اشک تاریکی راهت را
ولی اینجا چنان سرد است که گویی از ازل هرگز
بشیری را فرو نفرستاد آن آرام
و اینجا سخت آرام است گویا خود پیام آورد برما مهربانی را
دلم سنگ...
دلت آرام باشد قلب من با توست
اینجا
مهربانی هم دلش با توست
اگر آجر به آجر خانه ها بیگانه ی احساس ما باشد
خدا هم خوب میداند
دلش با ماست...
نظرات شما عزیزان:
|
پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, |
|
|
|